کد مطلب:33721 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:99

چند حدیث و روایت در باب امر به معروف و نهی از منکر











به پاره ای از روایات در این باب نظری بیفكنیم:

از پیامبر اكرم (ص) نقل كرده اند كه:

ان الله تعالی یقول: یا ایها الناس لتامرن بالمعروف و لتنهون عن المنكر قبل ان تدعوا فلا یستجاب لكم:

(المحجه البیضاء، ج 4)

خداوند می فرماید: ای مردم، یا امر به معروف و نهی از منكر می كنید، یا كار به جایی می رسد كه دعا می كنید ولی خداوند دعای شما را مستجاب نمی كند.

همچنین از پیامبر (ص) روایت شده است كه فرمودند:

ما اعمال البر عند الجهاد فی سبیل الله الا كنفثه فی بحر لجی و ما جمیع الاعمال البر و الجهاد فی سبیل الله عند الامر بالمعروف و النهی عن المنكر الا كنفثه فی بحر لجی:

(المحجه البیضاء، ج 4)

«تمام كارهای خوب در قیاس با جهاد فی سبیل الله به این می ماند كه كسی در دریای عمیقی بدمد و تمام كارهای نیك به علاوه ی جهاد فی سبیل الله در قیاس با امر به معروف و نهی از منكر نیز همانند یك دمیدن در یك دریای بسیار بزرگ و عمیق می باشد.

همچنین پیامبر (ص) فرمودند:

ایاكم و الجلوس علی الطرقات

بر سر راه ننشینید

به ایشان گفتند كه:

ما لنا بد منها انما هم مجالسنا نتحدث فیها

ما چاره ای نداریم، مجلس ما در همین جاست در اینجا یكدیگر را می بینیم و با یكدیگر گفت و شنود می كنیم، نمی توانیم این كار را نكنیم

[صفحه 294]

ایشان فرمودند كه:

فاذا ابیتم الا ذلك فاعطوا الطریق حقه

خوب اگر نمی توانید از این كار اجتناب كنید، پس حق طریق را ادا نمایید.

گفتند كه حق طریق چیست؟ فرمودند:

غض البصر و كف الاذی و رد السلام و امر بالمعروف و نهی عن المنكر (المحجه البیضاء، ج 4)

چشمتان را از حرام ببندید، به كسی آزار نرسانید، به آیندگان و روندگان سلام كنید و امر به معروف و نهی از منكر نمایید.

و باز از پیامبر (ص) منقول است كه

كلام ابن آدم كله علیه لا اله الا امرا بالمعروف و نهیا عن المنكر و ذكر الله (المحجه البیضاء، ج 4)

تمام سخنان انسان به ضرر او تمام می شوند مگر آنكه امر به معروف كند، یا نهی از منكر نماید، یا ذكر خداوند بگوید.

به جز این موارد، معلوم نیست كه سایر سخنان به نفع انسان تمام بشود.

از امام صادق (ع) نیز روایتی نقل شده است كه مضمون آن در نهج البلاغه در نامه امیرالمومنین (ع) به مالك هم آمده است:

ما قدست امه لم یوخذ لضعیفها من قویها حقه غیر متعتع

(المحجه البیضاء، ج 4)

هیچ جامعه ای روی پاكی نمی بیند، مگر آنكه در آن جامعه حق ضعیف از قوی بدون اشكال و لكنت زبان گرفته شود

این روایت در باب امر به معروف و نهی از منكر نقل شده است.

همچنین در روایت دیگری هست كه:

[صفحه 295]

بئس القوم قوما یعیبون الامر بالمعروف والنهی عن المنكر

(المحجه البیضاء، ج 4)

بد قومی هستند آن قوم كه امر به معروف و نهی از منكر را بد می شمارند

در روایات كافی نیز این روایت از پیامبر (ص) نقل شده است كه فرمودند:

ان الله لیبغض المومن الضعیف الذی لا دین له

خداوند انسان مومن ناتوان بی دین را دوست ندارد.

از ایشان پرسیدند كه این دیگر چگونه مومنی است كه مومن است اما دین ندارد. فرمودند:

این مومنی است كه نهی از منكر نمی كند.

مومن است اما ضعیف است و همین ضعفش سبب می شود كه دین خود را نیز از دست بدهد. علامت این ضعف آن است كه منكر را می بیند اما نهی نمی كند. خداوند این انسان را دوست ندارد یعنی چنین انسانی از پاره ای از رحمت های الهی دور و محروم می ماند.

و امیرالمومنین (ع) فرمودند كه:

امرنا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ان نلقی اهل المعاصی بوجوه مكفهره (المحجه البیضاء، ج 4)

پیامبر (ص) به ما فرمان دادند كه با گناهكاران با چهره ی خشم آلود و گرفته روبرو شویم (به طوری كه بفهمند روش و رفتار آنها را نمی پسندیم»).

همچنین از امیرالمومنین (ع) روایتی دیگر هم نقل شده كه مضمون آن در نهج البلاغه هم آمده است:

اول ما تغلبون علیه من الجهاد بایدیكم ثم الجهاد بالسنتكم ثم

[صفحه 296]

الجهاد بقلوبكم

در امر جهاد نخستین چیزی كه از دست شما می رود و آن را كنار می گذارید، جهاد به دست است، سپس جهاد به زبان است و پس از آن جهاد به دل.

یعنی نخست، جهاد را (كه امر به معروف و نهی از منكر از مصادیق آن هستند) عملا ترك می كنید، سپس حتی به زبان هم جرات نمی كنید كه جهاد نمایید یا به كار نیك فرمان بدهید و كار بد را بد بشمارید و سرانجام حتی در دلتان نیز میان منكر و معروف تفاوتی نمی بینید: بد را می بینید و بدتان نمی آید، نیك را می بینید و خشنودی برای تان حاصل نمی شود.

فاذا لم یعرف القلب المعروف و لم ینكر المنكر نكس فجعل اعلاه اسفله (المحجه البیضاء، ج 4)

هنگامی كه دل نیكی را نشناسد و بد را بد نشمارد، كاملا واژگون خواهد شد.

امیرالمومنین (ع) در نهج البلاغه در باب معاویه تعبیری دارند و می گویند: این شخص معكوس یعنی «این آدم وارونه».[1] اكنون با ملاحظه ی این روایت می توان معنای آن تعبیر را نیز دریافت.


صفحه 294، 295، 296.








    1. و ساجهد فی ان اطهر من هذا الشخص المعكوس» (نهج البلاغه، نامه ی 45).